ماجرای یک مغالطه طب سنتی و یک غذای سرخپوستی
مغالطه: باید به تجربه تاریخی انسانهای بیشمار در انتخاب دارو و درمانی خاص، احترام گذاشت
دکتر کیارش آرامش – متخصص پزشکی اجتماعی
بگذارید با یک تجربهی شخصی شروع کنم:
«بیش از ده میلیون بومی آمریکایی نمیشود اشتباه کرده باشند!» این شعار کسب و کار کوچکی است در نزدیکی محل کار من در دانشگاه ادینبوری پنسیلوانیا.
این کسب و کار، به پرورش و فروش گوشت بایسون آمریکایی یا همان بوفالو اختصاص دارد.
واقعیت این است که بومیان آمریکا، یا همان سرخپوستان، برای قرنها، به جای پرورش حیوانات اهلی، از گوشت حاصل از شکار بوفالو تغذیه میکردند. واقعیت این است که تا پیش از ورود مهاجران اروپایی، بومیان آمریکا در مجموع آدمهای تندرستتری بودند. و البته بعد از ورود سفیدپوستان و رایج شدن تغذیه از گوشت حیوانات پرورشی، سلامت سرخپوستان رو به افول نهاد و انواع بیماریهای حاد و مزمن در آنها رواج پیدا کرد.
با استناد به همین واقعیتهاست که مایکل، صاحب مزرعه و قصابی بایسون آمریکایی در ادینبورو، ادعا میکند که گوشت بوفالو برای سلامت شما از هر گوشت دیگری بهتر است. و شما اگر میخواهید کار خوبی در حق خودتان و خانوادهی خودتان بکنید، بهتر است که مشتری او شوید. او در این ادعا به تجربهی هزاران سالهی میلیونها سرخپوست آمریکایی استناد میکند.
اما آیا استدلال مایکل کافی است که شما را قانع کند که بوفالو گوشت قرمز بهتری است؟ و این که عامل سلامت سرخپوستان آمریکا در سالیان دور، تغذیه از بوفالو بوده است؟
برای پاسخ به این سوال، باید قدری فکر کرد:
از کجا معلوم که علت سالمتر بودن سرخپوستان در آن دوران، تغذیه از بوفالو بوده باشد؟ البته ایشان از بوفالو به عنوان منبع گوشت قرمز استفاده میکردند. چون هنوز تکنیکهای دامپروری را ابداع نکرده بودند ولی تکنیکهای شکار بوفالو را میدانستند. پس بوفالو در اختیارشان بوده است.
اما سالمتر بودن ایشان در آن دوران را میتوان به عوامل دیگری هم نسبت داد، مانند:
- سبک زندگی توام با فعالیت بدنی بیشتر،
- عدم تماس با برخی از بیماریهای واگیر که بعدها توسط اروپاییان به قارهی جدید منتقل شدند،
- تغذیه کاملتر از دانههای طبیعی و میوه ها و انواع خوراکیهای مربوط به سبک زندگی پیشاکشاورزی،
- استرس کمتر و زندگی متلائمتر با طبیعت از حیث خواب و بیداری و آلودگی محیطی و …،
- مصرف کمتر گوشت و مواد ناسالم و پرچربی و کم کالری (شما هم اگر قرار باشد برای مصرف گوشت قرمز، با تیرکمان بوفالو شکار کنید، در نهایت گوشت کمتری مصرف خواهید کرد!)،
- سازگاری بدنی سرخپوستان با سبک زندگی قبلی شامل رژیم کم کالری و فعالیت بدنی بالا که ظرف مدت کوتاهی تبدیل شد به سبک زندگی تولم با مصرف مواد پرکالری زیاد، کمتحرکی، استرس و … که همین باعث شیوع بالای بیماریهای مانند دیابت در آنها شد.
و البته میتوان چندین مورد دیگر را به فهرست بالا اضافه کرد.
بنابراین برای فهمیدن علت سالمتر بودن سرخپورستان در دورانهای پیشین، نادرست ترین کار این است که یک عامل مشخصهی زندگی سرخپوستی را جدا کنیم، و تغییر را به آن نسبته دهیم:
- مانند مصرف گوشت بوفالو،
- زندگی در چادر،
- مصرف تنباکو،
- یا هر مشخصه دیگر زندگی سرخپوستی.
اما راه درست این است که با مطالعهی کامل و علمی و در نظر گرفتن تمامی عوامل موثر، به یک مدل علمی جامع برای توضیح تغییرات سلامت در جمعیت سرخپوست برسیم.
برای فهمیدن خواص گوشت بوفالو هم سادهترین کار – که مایکل آن را میپسندد – این است که ببینیم سرخپوستان وقتی که سالمتر بودند چه گوشتی میخوردند و حالا چه گوشتی میخورند؟ و بعد بگوییم که علت تغییرات سلامت آنها همین بوده است!
اما راه علمی این است که گوشت بوفالو را به طور علمی با سایر گوشتها مقایسه کنیم و ببینیم که چه نقاط قوت و ضعفی دارد. واقعیت این است که گوشت بوفالو اگر چه در حجم برابر، کالری و چربی کمتری دارد، اما اگر زیاد خورده شود، درست مانند سایر انواع گوشت قرمز زیانبار است و چربی بوفالو از این حیث هیچ فرقی با چربی گاو یا گوسفند ندارد.
اهالی شبهعلم، گاهی برای تبلیغ داروهای خود به همان ترفند تبلیغاتی مایکل متشبث میشوند:
این درمانها حاصل تجربه چندین قرنه تعداد زیادی انساناند. پس نمیتوانند نادرست باشند!
زیرا:
تکیه بر تجربهای تاریخی به عنوان مستند استفاده از غذا یا دارویی خاص، بسیار ضعیف و خطاپذیر است. البته به کار تبلیغات فروشندگان آنها میآید. اما قابل استناد علمی نیست.
البته میتوان ازآنها «فرضیهسازی» کرد. اما و هزار اما، برای رسیدن به نتیجهی معتبر، حتما باید از روشهای علمی استفاده کرد
اگر دارویی برای قرنها توسط مردم برای هدفی خاص استفاده میشده است، به هیچ وجه به این معنی نیست که:
- آن دارو واقعا موثر است: ممکن است که تاثیر آن تنها اثر دارونما بوده باشد. یا مردم خوب شدن به علل دیگر را به آن دارو نسبت میدادند.
مثلا در دوران قدیم، برای درمان بیماری چشم، آب کباب جگر گوسفند را در چشم بیمار میچکاندند. حافظ هم به همین اشاره کرده است که میگوید: «اشک خونین به طبیبان بنمودم، گفتند/درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد!» اما امروزه کسی چنین درمان پرضرر و بیموردی را انجام نمیدهد. (شاید خوردن جگر کبابی بعد از چکاندن آب آن در چشم و تامین ویتامین آ بوده است که آن بیماران را درمان می کرده است.)
برای درمان یرقان، ماهی کوچک زنده به خورد بیمار میدادند، حال ان که امروزه میدانیم که یرقان عوامل مختلفی دارد که درمان هیچکدامشان خوردن ماهی زنده نیست.
برای پیشگیری از بیماری ها، فصد میکردند، حال آن که زدن سیاهرگ کودکان و ریختن مقداری از خونشان هیچ فایدهی واقعی در پیشگیری از بیماریها ندارد - آن دارو بیضرر است: بسیاری از فرآوردههای دارویی کاملا گیاهی و طبیعی که قرنها توسط مردم مورد استفاده قرار گرفتهاند، ممکن است که نه تنها مفید نباشند، بلکه زیانبار هم باشند. برای مثال، افیون و گیاه کوکا که صددرصد طبیعیاند و قرنها توسط مردم مورد استفاده قرار گرفتهاند، حتی نوشدارو نامیده شدهاند، در واقع بسیار زیانبارند.
فهرست گیاهان و داروهایی که قرنها مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما میتوانند بسیار زیانبار و خطرناک باشند بسیار طولانی است، الوئه ورا، شیرین بیان، گل انگشتانه و حتی موادی مانند زعفران و ریحان سیاه اگر زیاد مصرف شوند، میتوانند بسیار خطرناک باشند.
بنابراین:
مصرف یک مادهی غذایی یا دارویی برای قرنها و توسط نسلهای متمادی مردم:
نه دلیل مفید بودن آن است
نه دلیل ایمن بودن آن
اما میتواند آن ماده غذایی و دارویی را مورد خوبی برای «ارزیابی علمی» کند.
ارزیابی علمی اثربخشی و ایمنی یک ماده غذایی یا دارویی نه از طریق مراجعه به فرهنگ عامه ممکن است و نه از طریق مراجعه به نظریهها یا کتابهای نوشته شده در صدها سال پیش یا بر اساس دانش صدها و هزارها سال پیش.
برای ارزیابی آنها باید از روش علمی استفاده کرد.
و البته بعد از ارزیابی علمی، اثربخشی و ایمنی برخی از آنها نشان داده خواهد شد (بسیاری از داروهای علمی به همین شیوه کشف و فرآوری شدهاند)
اما آنهایی که غیرمفید یا زیانبارند، مشخص و سرند خواهند شد تا از آسیب به مردم و مصرف کنندگان جلوگیری شود.