همهگیری آنفولانزای اسپانیایی سرانجام چطور تمام شد؟
بیماری همهگیری که در سال ۱۹۱۸ اروپا و آمریکا را در نوردید جان بیش از ۵۰ میلیون تن را گرفت.
ماجرا از ژانویه و فوریهٔ آن سال در ایالات متحده شروع شد. شماری از مردم نخست به سردرد و تنگی نفس، سرفه و تب دچار شدند و سپس جان باختند. چند ماهی بیشتر نگذشت که بیمارانی در فرانسه، آلمان و بلژیک همین علائم را نشان دادند و سرانجام یک جشنوارهٔ آئینی در اسپانیا سبب شیوع گستردهٔ این بیماری مرموز شد.
آنچه بعدها به آنفلوآنزای اسپانیایی شهرت یافت یکی از مرگبارترین بیماریهای تاریخ بود و تاریخدانان و کارشناسانی که میخواهند در برخورد با ویروس کرونا نگاهی به گذشته داشته باشند از این بیماری مرگبار بسیار آموختهاند.
از ترس تا خرافه؛ تاریخ تکرار میشود
لائورا و ماریا لارا مارتینز، دو خواهر تاریخدان اسپانیایی، در دو سال گذشته مشغول بررسی اسناد تاریخی آنفلوآنزای اسپانیایی بودهاند. آنها در گفتگو با یورونیوز به درسهای تاریخی این بیماری همهگیر برای امروز اشاره میکنند.خواهرانِ لارا مارتینز معتقدند که شباهت میان روند همهگیریِ ویروس کرونا و همهگیری آنفلوآنزای اسپانیایی از ابتدا برایشان آشکار بوده است.
آنها میگویند: «مردم در سال ۱۹۱۸ نیز ابتدا میگفتند این بیماری یک سرماخوردگی ساده است. اما بعد که کار بالا گرفت، یک قرن پیش هم مانند امروز قرنطینه جدی شد؛ مرزها، مدارس و دانشگاهها و اماکن عمومی نظیر تئاتر و رستوران بسته شد و کابینهای تلفن عمومی ضدعفونی میشدند.»
جریمهٔ ماسک نزدن در آمریکا در همین دوران به ۱۰۰ دلار میرسید.در سال ۱۹۱۸ نیز خیلی زود مشخص شد گردهمآییها سبب انتشار بیشتر ویروس میشوند. و چنانکه خوام کلارت میراندا، دیگر تاریخدان اسپانیایی میگوید: «قرنطینه به اجرا در آمد و با انجام اقدامات پیشگیرانه که مؤثر بودنشان در تاریخ اثبات شده بود، در مهار بیماری پیشرفت حاصل شد.» وی میافزاید که در آن زمان نیز مردم باید با «خرافات مبارزه میکردند.»
در اسپانیا، اسقف ناحیهٔ زامورا از مردم خواست در عشای ربّانی شرکت کنند و مقامات کشور مانع برگزاری جشنوارهٔ آئینی سنایزیدرو برگزار نشدند. به گفتهٔ تاریخدانان یک هفته بعد از این فستیوال در مادرید، روز ۲۲ مه، روزنامهها نوشتند همهٔ مردم مریض شدهاند.این بیماری آنفلوآنزای اسپانیایی نام گرفت گرچه که گمان میرفت نخستین بیمار مبتلا به آن در مرکز تعلیمی ارتش آمریکا در کانزاس بوده است. خواهران لارا مارتینز معتقدند که این بیماری ممکن است در اصل از فرانسه یا حتی از چین آمده باشد.
مادر تمامی بیماریهای همهگیر
آنها که در ۱۹۱۸ با این بیماری دستوپنجه نرم میکردند نه وسیلهای برای تست بیماری داشتند و نه امیدی به واکسن و برای همین بسیار امید بسته بودند که با گرم شدن هوا و رسیدن تابستان بیماری خودبهخود از بین برود.با رسیدن تابستان قرنطینه سبکتر شد و موسم جشن خرمن و انگورچینی در سپتامبر رسید.
اما ضربهٔ موج دوم بیماری از ضربهٔ نخستین آن مرگبارتر بود.خوام کلارت مارتینز میگوید در مناطقی حتی در اوائل سال ۱۹۲۰ موج سوّمی از ابتلا به این بیماری هم دیده شد. او میافزاید: «پایان این بیماری همهگیر در هر کشور متفاوت بود و به اطلاعرسانی، آموزش متخصصان و منافع طبقات سیاسی آن بستگی داشت.»دادههای تاریخی دربارهٔ تأثیر این بیماری بر دیگر مناطق جهان بسیار محدود است اما دانشمندان توافق دارند که این بیماری همهگیر سرانجام در سال ۱۹۲۰ و با ایجاد نوعی مقاومت جمعی در تن افراد، به پایان رسیده، گرچه که ویروس آن هیچوقت بهکلی از بین نرفت.
دکتر بنیتو آلمیرانته، مدیر بخش بیماریهای عفونی بیمارستان ولدهبرونِ بارسلون میگوید: «ردّ پای همین ویروس بر روی دیگر ویروسهای آنفلوآنزا دیده شده است. ویروس جهشیافتهٔ آنفلوآنزای اسپانیایی عناصر ژنتیکی تازهای را از دیگر ویروس گرفته و بارها ظاهر شد.» برای نمونه در آنفلوآنزای فصلی سال ۲۰۰۹ رگههایی از ویروسهای اولیه آنفوآنزا در کار بود بنابراین سالمندان در برابرش محافظت بیشتری داشتند تا جوانان.
همین پدیده در زمان آنفلوآنزای اسپانیایی هم دیده شد، یعنی در آن زمان کسانی که بالای ۳۰ سال داشتند مقاومت بیشتری نشان میدادند و تاریخدانانی نظیر لائورا لارامارتینز باور دارند که این امر به سبب آن بوده که این افراد پیشتر در معرض آنفلوآنزای روسی سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۰ قرار داشته و بهنوعی مقاوم شده بودهاند.
بیماری همهگیر کی تمام میشود؟
دکتر آلمیرانته میگوید یک بیماری همهگیر زمانی تمام میشود که دیگر سرایت مهارنشدنی روی ندهد و موارد ابتلا در سطحی بسیار پایین باشند.وی میافزاید: «این امر در اروپا در حال روی دادن است، چراکه مبتلایان بهآسانی شناسایی و ردیابی میشوند. اگر این وضعیت در هفتههای پیش رو هم ادامه پیدا کند میتوان گفت این بیماری همهگیر کنترل شده است.»
اما دکتر جرمی گرین از دانشگاه جانز هاپکینز معتقد است: «وقتی مردم میپرسند: کی تمام میشود؟، منظورشان پایانی اجتماعی است.»
در زمان آنفلوآنزای اسپانیایی که با جنگ جهانی اول همزمان شده بود، ترس مردم کشورها به میزان اطلاعاتی بود که در اختیار داشتند و از آنجا که اسپانیا اعلام بیطرفی کرده بود مطبوعاتش نسبتا در اعلام اخبار بیماری همهگیر هم آزادتر بودند.به گفتهٔ خوام کلارت بیمارستانهای صحرایی بریتانیا حتی پس از جنگ بهدلیل شیوع این بیماری همچنان تا مدتها فعالیت میکردند. وی میافزاید: «اما در نهایت وقتی آثار بیماری فروکش کرد، ترس مردم هم کمکم ریخت.»
سرمستی پس از پایان بیماری همهگیر
جوش و خروش سالهای دههٔ ۱۹۲۰ درست پس از پایان جنگ جهانی و بیماری همهگیر آنفلوآنزای اسپانیایی روی داد.
لارا مارتینزها میگویند: «مردمی که از اینها جان بهدر برده بودند پا به مرحلهٔ سرمستی گذاشتند.» این سرمستی شامل اقتصاد هم میشد. آنها شرح میدهند که این امر بخشی از طبیعت آدمی است و میتوان آن را با «رقص مرگ هنگام طاعون سیاه قرن چهاردهم» مقایسه کرد.
آنها میافزایند: «این واکنش در واقع نوعی زیستن با مرگ است، چرا که میفهمید مرگ هر زمان ممکن است از راه برسد.»در سطح سیاسی اما در دوران خوشبینی پس از آنفلوآنزای اسپانیایی، رژیمهای تمامیتگرایی ظهور کردند که انگیزهشان همانا کنترل مرزها، فردگرایی و میل به خودمختاری بود.
خوام کلارت میگوید: «حافظه (جمعی) مردم ضعیف است. اما این آنفلوآنزای همهگیر دستکم در سطح دانشگاهی میراثی میان کارشناسان به جا گذاشت که یادآوری میکند چطور باید با چنین بیماریهایی برخورد کرد.»او درس عمدهای را که میتوان از گذشته آموخت این میداند که «هر اقدامی» که پیش از رسیدن بیماری همهگیر آن را «اغراقآمیز» به حساب بیاورند همیشه پس از سر رسیدن بیماری «ناکافی» قلمداد میشود.
نگارش از یورونیوز فارسی