تعرفهها و رضایت شغلی
نویسنده: دکتر بابک زمانی
در حالی که یکی از اهداف اصلی بسیاری از انجمنهای علمی پزشکی در سطح دنیا تحقق و ارتقا career satisfaction در میان متخصصین همان رشته است این موضوع نه تنها در سطح جامعه بهایی ندارد و جوامع علمی هم آن را رسماً بهعنوان یکی از اهداف خود اعلام نمیکنند بلکه حتی تعریف مشخصی هم از آن وجود ندارد. تعریفی که در رشتههای مختلف معنایی بالکل متفاوت پیدا میکند و بدتر از همه آنکه تقریباً تمام طرفین در گرهگاههایی همچون بحث تعرفه این مفهوم کلی را به نازلترین و مبتذلترین شکل آن “درآمد ” تحدید کرده و تقلیل میدهند. بیتردید این نگاه تقلیلی حتی در صورت افزایش درآمد هم ضرورتاً به career satisfaction یا رضایتمندی شغلی نمیانجامد.
رضایتمندی شغلی برای جامعه پزشکی بیش از هر چیز به کیفیت و سطح کار علمی-با وسیع ترین تعریفی که منطق را در جزییات کار و زندگی جاری میکند – مربوط میشود. این عاملی است که بهتنهایی هم میتواند این احساس عمومی را پدید آورد. بسیاری از پزشکان جوانی که مهاجرت میکنند سالهای سال بدترین شرایط زندگی را برای همین سطح کار فدا میسازند. همین الان در تمام رشتههای تخصصی داخل کشور استخدام کادر آموزشی تمام وقت از بهترین و باتجربهترین اساتید بین المللی باعث رضایتمندی عمیق دستیاران پزشکی در تمام رشتهها خواهد شد و کار در هر شرایطی را تحمل خواهند کرد. سوای این فرض نامحتمل خود کیفیت و سطح علمی کار هم مستلزم پیش زمینههاییست که همان پیش زمینهها هم در صورت فقدان نارضایتی پدید میآورند.
در بحث تعرفههای پزشکی هم نکته مفقود همین رضایت شغلی است. یکی از مهمترین دل نگرانیهای نظام پزشکی و سایر جوامع پزشکی در این بحث همین به خطر افتادن رضایتمندی پزشکی است؛ اما بهخاطر تعریف تنگ و محدودی که از همه جوانب در این زمینه وجود دارد آن را به صراحت اعلام و در خواست نمیکنند. تعرفههای غیر واقعی باعث تنگدستی سیستمهای پزشکی میشود.
تنگدستی سیستمهای پزشکی باعث اختلال در تهیه امکانات روزآمد و تهیه فضاهای مناسب درمانی در بیمارستانهای آموزشی و درمانی میشود. بهعلاوه تعرفههای ناچیز امکان نظارت بر کیفیت کار پزشکی را زایل میکند.کسی در بند جنس فلهای نیست. عدم نظارت منابع مالی موجود را هم صرف مخارج زاید، دوباره کاری، آزمایشات و تصویر برداریهای غیر ضروری میکند و همان منابع مالی موجود هم بهینه خرج نمیشوند.
فساد و رشد کمیت بهجای کیفیت رونق میگیرد. تمام اینها طرق مختلف نقض غرض در خدمترسانی هستند و باعث نارضایتی عمومی از این خدمات میشود و آنکه در پیشخوان ایستاده طبیب جوانی است در شهری دور دست با لباس سفید که شاید تا چند دقیقه دیکر سراپا خون باشد!
همه اینها عواملی هستند که به کاهش رضایتمندی حرفهای جامعه پزشکی میانجامند. نارضایتیای که حتی اگر درآمد بالایی هم در پی داشته باشد (که در ضروریترین بخشها ندارد و بهجای آن مشکلات معیشتی غیرقابل انکاری وجود دارد ) به رضایتمندی از نوع حرفهای آن نمیانجامد. اما رضایتمندی جامعه پزشکی بیش از آنکه دغدغه پزشکان باشد دغدغه جامعه است.
تکتک پزشکان در برابر این نارضایتی ممکن است راههای مختلفی بر گزینند؛ گروهی بخشهای پیشرفته دنیا را بر میگزینند، گروهی به چالش بیانتهای بهبود شرایط ادامه میدهند و گروهی هم به نوعی از رضایتمندی دست مییابند که هر چه باشد با تعاریف پیش گفته، رضایتمندی حرفهای نیست. از دیدگاه بیرونی رضایتمندی جامعه پزشکی کیفیت سلامت را بهبود میبخشد، با جلوگیری از مهاجرت اجتماعی پزشکان دخایر معنوی کشور را حفظ میکند و از همه مهمتر انکه ارزش تحصیل و تلاش عالمانه را در اذهان جوان جامعه تثبیت میکند.