از بیخانمانی تا میلیاردری: ۱۰ درس موفقیت از کریس گاردنر
فیلم «در جستوجوی خوشبختی» با بازی «ویل اسمیت» را دیدهاید؟ داستان پدر بیخانمانی که برای فروش محصول، پسر خردسالش را در خیابان با خود به اینسو و آنسوی شهر میبرد، داستان «کریس گاردنر» است: بیخانمانی که میلیاردر شد! در این مطلب با ۱۰ درس موفقیت از کریس گاردنر آشنا میشوید.
کریس گاردنر، کارآفرین و سخنران انگیزشی، در آغاز دهه ۱۹۸۰ بیخانمان بود. در آن سالها او پدری مجرد در سانفرانسیسکو بود که بدون منبع درآمدی قابلتوجه مسئولیت پسر کوچکش را به عهده داشت. گاردنر با تلاش و پایداری موانع را پشت سر گذاشت. ابتدا به معاملهگری سهام روی آورد و سرانجام در سال ۱۹۸۷ موفق شد شرکت کارگزاری خودش را راهاندازی کند. او نویسنده بیوگرافی «در جستوجوی خوشبختی» و کتاب «از همین جا شروع کن؛ درس هایی برای رسیدن به آنچه میخواهی» است. این کارآفرین موفق امروزه نقش پررنگی در فعالیتهای خیرخواهانه دارد. این ۱۰ درس موفقیت از کریس گاردنر برای همه، بهویژه کارآفرینان، سودمند است.
۱. درس اول، خود را ارزیابی کنید
حتی با ویژگیها و مهارتهای معمولی میتوانید کارهای شگفتانگیز انجام دهید. فرقی نمیکند مهارت در پرورش فرزند باشد یا دلسوزی و مهربانیکردن. شاید هم حس کنجکاوی یا تجسمکردن باشد یا سبکی خاص در مد. هرچند ساده و پیشپاافتاده به نظر میرسد، گاهی فراموش میکنیم که هریک از ما استعدادها و توانمندیهای بیمانندی داریم.
۲. از فرد مورد ستایشتان الگو بگیرید
اگر روزگار دشواری را میگذرانید، به داشتههایتان فکر کنید. آدمهایی را که بهنظرتان موفقاند، به یاد بیاورید. قدرتی که از تماشای این افراد به دست میآورید، مایه شگفتیتان خواهد شد.
۳. هر خواستهای مسیری برای دستیابی دارد
درس سوم: چیزهایی را که در دستیابی به اهداف پیشین شما مؤثر بودند، در نظر بیاورید. به خودتان و به منابع سرشاری که همین حالا در اختیارتان است، باور داشته باشید.
۴. آرام اما پرشور و پیوسته درحال یادگیری باشید
شما باید کاری را که انجام میدهید، دوست داشته باشید. اگر درباره کاری که انجام میدهید، شور و اشتیاقی نداشته باشید، هر روز چیزی از شما کم میشود! باید حرکت پیوسته و یکنواخت خود را حفظ کنید، آرام باشید و متمرکز بر هدف. تا زمانی که درحال پیشروی هستید، گامهای کوچک هم مهماند. نکته آخر این است که همیشه باید مشتاق یادگیری باشید. آدم هرگز برای یادگرفتن چیزهای جدید پیر نیست.
۵. هیجانزده شوید
باید عاشق کارتان باشید. با اشتیاق و علاقۀ بسیار از هر مانعی میگذرید. گاردنر تأیید میکند که در روزهای آغازین دوران حرفهایاش، اصلیترین انگیزهاش برای یافتن کار، پول بود. او برای پرداخت هزینههای زندگی و مراقبت از فرزندش پول نیاز داشت. گاردنر فقط با تمرکز بر کاری که بهراستی مایه شور و هیجانش میشد، توانست در حرفهاش به اوج برسد. او سرانجام کاری پیدا کرد که هیجانزدهاش میکرد و این فرصت را از دست نداد.
۶. بهترین خودتان باشید
گاردنر موفقیتش را مدیون مادرش و گرایش معنوی او میداند: کسی که او را تشویق کرد رؤیاهای بزرگی داشته باشد و برای بهترینشدن تلاش کند. مادر گاردنر آموزگاری ذاتی بود. او عاشق این کار بود؛ اما پس از آنکه شوهرش او را ترک کرد، مسئولیت بزرگکردن دوازده بچه بهکلی بر دوش او افتاد. او مجبور شد از رؤیای معلمشدن بگذرد تا با شغلهای پارهوقت متعددی خانوادهاش را تأمین کند؛ بااینحال همیشه گاردنر را تشویق میکرد که در هر کاری که انجام میدهد، بهترینِ خود باشد. تعهد به بهترینبودن چیزی بود که گاردنر هرگز فراموش نکرد.
۷. ریشهتان را فراموش نکنید
هرچه گاردنر در مسیر موفقیت پیشتر میرفت، آنچه او را ازنظر حرفهای متمایزتر میکرد، کمک به دیگران بود. او قولهایی را که داده بود، فراموش نکرد. گاردنر همیشه سعی میکند در دسترس و در اختیار باشد. او میگوید: «هرقدر که سرم شلوغ باشد، سعی میکنم بیرون بروم و در خیابان قدم بزنم. اینگونه به یاد میآورم که چه مسیری را پشت سر گذاشتهام و قدردان همه گامهای کوچک خواهم بود. بهترین اتفاق دنیا این است که درحال قدمزدن در شیکاگو، نیویورک یا سانفرانسیسکو کسی صدایتان بزند و بگوید: “شاید من رو یادت نیاد؛ ولی ممنون که کمکم کردی کار پیدا کنم.” بهنظرم بهترین راه برای ادای احترام به مادرم، کمک به معلمان و آموزگاران است.»
۸. از رویاهایتان محافظت کنید
در روزهای سخت، گاردنر هم میتوانست کنار بکشد و وضعیت، مردم، همسرش یا رنگ پوستش را بهانه کند! اما او چنین نکرد. اگر رویایی دارید، باید آنچه برای دستیابی به آن لازم است، انجام دهید.
۹. فرز باشید
زمانی که گاردنر کارش را شروع کرد، چالشهای زیادی پیش رو داشت؛ اما چون تر و فرز بود، همه آنها را پشت سر گذاشت. یعنوان یک درس مهم، گاردنر میگوید: «کسبوکارم را با دههزار دلار در خانهام شروع کردم. من هم مدیر بازاریابی، هم مدیر فروش، هم مدیرعامل بودم و آخر وقت هم خودم دفتر را تمیز میکردم.»
۱۰. برنامه داشته باشید
برای شروع کسب و کار، امید و آرزو کافی نیست! شما به طرحی روشن، دقیق، پایدار و قانعکننده نیاز دارید. فراتر از آن باید به کارتان متعهد باشید.